(وقتی مخفیانه حسودی میکنه و..............[پارت ۲])
اره دیگه پاشدین با هیون رفتین تو اتاق همونجوری هی میخندیدین صداتونم انقد بلند بود که چان دوباره دادش رفت هوا(چانی がおもは اره دیگه شما با چان مشکل دارین[مثلا ایموجی خنده])
خشم که چی بگم لینو داشت میترکید و تو نمیدونستی چه اتفاقی قراره بیفته
فیلم تموم شد تو هنوز تو اتاق هیون بودی[نکته:رفتین اتاق هیون] فیلم تموم شد اگه فیلم ساعت ۱۲ نصفه شب تموم شده بود تو هنوز ساعت ۱ شب تو اتاق هیون بودی داشتین میخندیدن که لینو اومد تو گفت خانم.......[بچه ها چون اکثرمون از اسم [ا.ت] متنفریم اینجارو جای خالی میزارم تا خونمون به جوش نیاد خودتون واسه اون جای خالی اسم بزارین(مثلا ایموجی خنده)]
لینو:خانم ....... ساعت ۱ نصفه شبه نمیخوای بری بخوابی یا نکنه میخوای تو اتاق هیونجین بخوابی؟
....... : لینو یاااا این چه حرفیه میزنی خب هیون فعلا فردا میبینمت
[نکته:همه خوابن فقط هیون و تو و لینو بیدارین]
همین که از اتاق هیون زدی بیرون به لینو با خشم نگاه کردی (همون نگاه معروفت)
لینو:یااااا فک کردی رو من جواب میده عمرا من اینجا بدتر از هرکس دیگه ای باید خشمگین باشم
........ : تو چرا من باید از دستت عصبانی باشم که جلو هیون اونجوری گفتی میخوای کنارش بخوابی
لینو : نکنه واقعا میخواستی کنارش بخوابی؟(با عصبانیت)
........ : نه لینو نمیخواستم اما نباید اون حرفو.......
[فک کنم فهمیدین چی شد که نتونست حرفشو کامل کنه](در واقع چسبوندش به دیوار و.....)
....... : چ-؟
لینو : عذرخواهی میکنم بانو ولی من خیلی وقته تو این بازی دلمو بهتون باختم
....... : (خنده) فک کنم این بازی تنها بازیه که هر دوطرف بازندن
و هیچی دیگه هر دوشون یه عشق جالب و پیچیده و پر از رمز و راز و تجربه کردن
[پایان]
خب این دو پارتی هم تموم شد نظرتونو بهم بگین
ولی جدا از اینا [مینسونگ] for ever
ممنون که حمایتم کردی به خاطر دیر گذاشتن این پارت عذرمیخوام
راستی حتما درخواستی هاتون رو بگین
خشم که چی بگم لینو داشت میترکید و تو نمیدونستی چه اتفاقی قراره بیفته
فیلم تموم شد تو هنوز تو اتاق هیون بودی[نکته:رفتین اتاق هیون] فیلم تموم شد اگه فیلم ساعت ۱۲ نصفه شب تموم شده بود تو هنوز ساعت ۱ شب تو اتاق هیون بودی داشتین میخندیدن که لینو اومد تو گفت خانم.......[بچه ها چون اکثرمون از اسم [ا.ت] متنفریم اینجارو جای خالی میزارم تا خونمون به جوش نیاد خودتون واسه اون جای خالی اسم بزارین(مثلا ایموجی خنده)]
لینو:خانم ....... ساعت ۱ نصفه شبه نمیخوای بری بخوابی یا نکنه میخوای تو اتاق هیونجین بخوابی؟
....... : لینو یاااا این چه حرفیه میزنی خب هیون فعلا فردا میبینمت
[نکته:همه خوابن فقط هیون و تو و لینو بیدارین]
همین که از اتاق هیون زدی بیرون به لینو با خشم نگاه کردی (همون نگاه معروفت)
لینو:یااااا فک کردی رو من جواب میده عمرا من اینجا بدتر از هرکس دیگه ای باید خشمگین باشم
........ : تو چرا من باید از دستت عصبانی باشم که جلو هیون اونجوری گفتی میخوای کنارش بخوابی
لینو : نکنه واقعا میخواستی کنارش بخوابی؟(با عصبانیت)
........ : نه لینو نمیخواستم اما نباید اون حرفو.......
[فک کنم فهمیدین چی شد که نتونست حرفشو کامل کنه](در واقع چسبوندش به دیوار و.....)
....... : چ-؟
لینو : عذرخواهی میکنم بانو ولی من خیلی وقته تو این بازی دلمو بهتون باختم
....... : (خنده) فک کنم این بازی تنها بازیه که هر دوطرف بازندن
و هیچی دیگه هر دوشون یه عشق جالب و پیچیده و پر از رمز و راز و تجربه کردن
[پایان]
خب این دو پارتی هم تموم شد نظرتونو بهم بگین
ولی جدا از اینا [مینسونگ] for ever
ممنون که حمایتم کردی به خاطر دیر گذاشتن این پارت عذرمیخوام
راستی حتما درخواستی هاتون رو بگین
- ۳۶۷
- ۲۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط